موسیقی ملی ایران
موسیقی ملی ایران
گذری بر موسیقی فاخر ایرانی و دماوند موسیقی ایران استاد محمدرضا شجریان 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان موسیقی ملی ایران و آدرس ali-bayat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

یک ساز و یک جهان راز - مردم شناسی ساز تار

 

تار در لغت به معني رشته است و در آلات موسيقي همان است که به اصطلاح امروز سيم گفته مي شود و پيشينيان، آن را وتر مي ناميدند. هيچ سازي نيست که از آن (سيم) بي بهره باشد مگر آلات بادي که در آن ها فشار هوا موجب ارتعاش و توليد صوت مي شود. اين که از چه زماني اين نام به سازي که امروز در دست ما است (تار) اطلاق شده معلوم نيست. تنها در شعر فرخي سيستاني تار در رديف"غژ" و "نزهت" که نام دو آلت موسيقي است به کار رفته است:

هر روز يکي دولت و هر روز يکي غژ

هر روز يکي نزهت و هر روز يکي تار

تار از سازهای زهی است که با زخمه نواخته می‌شود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند آذربایجان و ارمنستان و گرجستان برای نواختن موسیقی کلاسیک این کشورها رایج است. در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان به کار می‌رود.


کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته می‌شود که هرچه این چوب کهنه‌تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده‌ها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو تهیه می‌شوند. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. تار آذربایجانی شکل کمی متفاوتی دارد و سیم‌های آن بیشتر است. جنس خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده می‌شود.


از لحاظی ساز تار به سه‌تار نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سه‌تار بالعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پرده‌ها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند.


تار را مي توان يکي از اصيل ترين سازهاي ايراني به شمار برد. همچنين مي توان تار و سه تار را از يک خانواده دانست که به مانند دو برادر ولي با تغييراتي (تغييراتي از قبيل از قبيل اندازه ، نوع و شيوهء نواختن ، سيم ها ، و هارموني صدا) به هم شبيه اند.

تار سازي است از دسته سازهاي سيمي مضرابي. اين گونه روايت شده که از زمان قاجاريه به بعد جزء يكي از سازهاي ملي در آمده و با آن مي توان كليه نغمات متداول ايران را بخوبي اجرا نمود. 


از نظر معنوي به معناي تار موي ، تار ابرشم ، زه ، وتر ، رشته و به اصطلاح امروز سيم و امثال آن است . در ساز شناسي لفظ تار به معناي يك ساز مستقل است.

اسامي اجزاي مختلف تار ازين قرار است : سيم گير ، كاسه ، نقاره ، دسته ، پوست ، خرك ، پرده ها ، شيطانك ، پنجه ، مضراب ، سيم ، گوشي.

آن چه مسلم است اين است که ما تا دوره صفويه سازي به نام و شکل تار امروزي نداشته ايم. زيرا در نقاشي هاي آن دوره هم اثري از آن ديده نمي شود. در صورتي که در مجلس بزم تالار چهل ستون اصفهان کمانچه، عود و سنتور ديده مي شود. ساز ديگري در ايران به نام طنبور يا تنبور سابقه بسيار قديم دارد که فارابي نيز از آن نام مي برد و در اشعار شاعران پيشين ايران هم ذکر آن رفته است. چنان که منوچهري دامغاني مي گويد:

به ياد شهريارم، نوش گردان

به بانگ چنگ و موسيقار و طنبور

و هم چنين در جاي ديگر سروده است:

خنيا گرانت، فاخته و عندليب را

بشکست ناي در کف و طنبور در کنار

بعضي گويند تار، همان بربط باستاني است که بعدها عود ناميده شده است. در اين که عود و بربط يکي است شکي نيست. ولي تار به طنبور بيشتر شباهت دارد تا به عود و بربط. در قديم دو نوع طنبور بوده است: طنبور خراساني و طنبور بغدادي. اين ساز دو سيم داشته و مضرابي بوده که با انگشتان دست راست نواخته مي شده و هم اکنون در کردستان معمول است. بر خلاف عود که دسته اي کج دارد، دسته تنبور راست و بلند است و مانند تار، پرده بندي مي شود، ولي عده پرده هاي آن کمتر است. شکل طنبور همه جا در نقاشي هاي قديم بخصوص در مينياتورها ديده مي شود و کاسه آن از چوب است و دهانه آن هم پوست ندارد مثل سه تار. ولي کاسه آن بزرگ تر است و به شکل يک نصفه خربزه است. به نظر چنين مي رسد که سه تار از نوع طنبور بوده است. با اين تفاوت که طنبور را با چهار انگشت دست راست(بدون شست) به صدا در مي آوردند ولي در سه تار، ناخن سبابه عمل مضراب را انجام مي دهد. احتمالاً چون صداي سه تار کم بوده است کاسه اين ساز را بزرگ تر کرده و روي آن پوست کشيده اند و با مضراب فلزي نواخته اند تا طنين آن بيشتر شود.

تار از سازهای زهی است که با زخمه نواخته می‌شود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند آذربایجان و ارمنستان و گرجستان برای نواختن موسیقی کلاسیک این کشورها رایج است. در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان به کار می‌رود .

کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته می‌شود که هرچه این چوب کهنه‌تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده‌ها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو تهیه می‌شوند. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. تار آذربایجانی شکل کمی متفاوتی دارد و سیم‌های آن بیشتر است. جنس خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده می‌شود .
از لحاظی ساز تار به سه‌تار نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سه‌تار بالعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پرده‌ها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند .

کاسه و نقاره : جعبه طنيني تار كاسه اي است مركب از دو قسمت ؛ كه بزرگتر را كاسه و كوچكتر را نقاره مي نامند که هر کدام به صورت يک قلب نقش بندي شده است که اين دو قلب به يکديگر چسبيده اند.
روي دهانه ي کاسه و نقاره پوست نازك بره كشيده شده است. اين پوست موجب مي شود که بازتاب صدا پس از ارتعاش سيم ها بيشتر شود. اين در حاليست که در سه تار به جاي پوست از يک قطعهء چوبي استفاده مي شود و يکي از دلايلي که موجب مي شود سه تار صدايي آرام تر پيدا کند همين قطعهء چوبيست. جنس كاسه و نقاره معمولا از چوب درخت توت و چوب دسته را از فوفل يا گردو انتخاب شده است .

اتصال سيم ها : محل اتصال سيم ها به كاسه توسط سيم گير انجام مي شود.  خرک ساز ، سيم ها روي پوست نگاه مي دارد و در انتها سيم ها توسط شيطانک گرفته مي شوند و بوسيلهء گوشي محکم مي شوند.

پدر تار ايران علينقي وزيري موسيقي دان معاصر ، با تغيير قطر سيم ها و پوست و امتداد دسته تار روي نقاره ، سه نوع تار ديگر ابداع نمودند و آن ها را تار باريتون تار معمولي ، تار باس و سپران نام نهادند. دامنه صوتي تار دو هنگام و پنج نت است. از do2 تا sol4 و در تار جديد سه هنگام و يك نت وسعت دارد.

تار در آثار نویسندگان و شاعران و فرهنگ نویسان معانی بیشمار و متفاوت بشرح زیر است : صاحب برهان قاطع نوشته : (تا) مخفف تار طنبور است ، (تار) بر وزن مار ، تار موی ، تار ابریشم ، تار ساز و امثال آن. 

صاحب فرهنگ آنندراج نوشته : تا مخفف تار است و تار ساز ، چون چنگ و طنبور و قانون و امثال آن . 

مغنی ملولم نوایی بزن به یكتایی او ، دو تایی بزن ( حافظ ) 

رشته عشق چو بگسست ، فغان خاموش است 

تار تنبور چو ببرید صدایش ببرد ( قاسم مشهدی ) 

می زن سه تا كه یكتا گشتیم مكن دوتایی 

یا پرده رهاوی یا پرده رهایی ( مولوی ) 


تار در ایران سابقه تاریخی چندانی ندارد و در هر یك از دیوان های شاعران متقدم لفظ تار به معنای یك ساز مستقل آنهم با ویژگی های امروزیش نیامده است.شاهد : 
چنگ و قانون جهان را تارهاست 

ناله هر تار در فرمان تو ( مولوی ) 

صائب هلاك زمزمه آتشین ماست 

هر كس كه ناخنی به رگ تار میزند ( صائب تبریزی ) 

زمانه ساز طرب می زند چنانكه بگوش 

رسد ز زاویه عنكبوت نغمه تار ( قا آنی ) 

تارهای چنگ را ما نیم ما 

چونك در سازیم زیر و بم زنیم( مولوی ) 


آنچه مسلم است ما تا دوره صفویه سازی بنام و شكل تار امروزی نداشتیم زیرا در نقاشی های آن دو رده هم اثری از آن دیده نمی شود ، در صورتی كه در مجلس بزم تالار چهل ستون اصفهان كمانچه و عود و سنتور را می بینیم . در دوره قاجار تار یكی از اركان موسیقی ایرانی شده است . ساز دیگری هم از نوع طنبور و سه تار در ایران داریم كه (دو تار) نامیده می شود و در میان تركمن های دشت گرگان نیز معمول است ، شاید بتوان در قفقاز كه نوعی از تار بسیار معمول است سابقه قدیمی تری برای آن پیدا كرد. خالقی، روح الله- سرگذشت موسیقی ایران جلد اول 



سیم های تار اقتباس از سه تار است منتها برای این كه صدا قوی تر شود سیم های اول و دوم ( زرد و سفید ) را جفت بسته اند و پنج سیم پیدا كرده است و سیم ششم چنانكه معروف است بعدها به وسیله غلام حسین درویش خان از روی سه تار به آن اضافه شده است. 



(تار سازی است از دسته آلات موسیقی سیمی مضرابی . از زمان قاجاریه به بعد جزء یكی از سازهای ملی در آمده و با آن می توان كلیه نغمات متداول ایران را بخوبی اجرا نمود . از نظر معنوی به معنای تار موی ، تار ابرشم ، زه ، وتر ، رشته و به اصطلاح امروز سیم و امثال آن است . در ساز شناسی لفظ (تار) به معنای یك ساز مستقل است . اسامی اجزای مختلف تار ازین قرار است : 


سیم گیر ، كاسه ، نقاره ، دسته ، پوست ، خرك ، پرده ها ، شیطانك ، پنجه ، مضراب و سیم ها . تار دارای ۶ سیم فلزی است : دو سیم اول و دوم سفید و از نوع فولاد و (دو) كوك می شوند و سیم سوم و چهارم زرد رنگ و از نوع برنج (آلیاژی از روی و مس) است كه ضخامت آن اندكی ازسیم فولادی بیشتر و (سل) كوك می شوند . سیم پنجم سفید فولادی و سیم ششم زرد برنجی است كه نوع كوك آن در اجرای دستگاههای موسیقی فرق می كند . روی دسته تار دو استخوان كلفت و بزرگ قرار دارد كه از استخوان شتر و یا استخوان پشت ماهی است . در وسط این استخوان چوب قرار دارد كه پرده ها روی آن بسته می شوند . 


تار دارای ۲۸ پرده است كه ۱۵ پرده آن سه لایی و ۱۳ پرده آن چهار لایی بسته شده است . جنس این پرده ها از زه یا روده گوسفند است . طول تار معمولا ۹۶ تا ۹۳ سانتی متر است . طول سیم مرتعش یعنی فاصله خرك تا شیطانك ۶۶ سانتی متر است . مضراب تار یك قطعه فلز برنجی است كه یك طرف آن موم مخلوط با خاكستر و پشم یا كرك است . جعبه طنینی تار كاسه ای است مركب از دو قسمت كه بزرگتر را (كاسه) و كوچكتر را (نقاره) می نامند و هر یك دهانه ای دارد به شكل گلابی كه نوك آن ها به طرف یكدیگر است و روی دهانه ها پوست نازك بره كشیده شده است . جنس كاسه و نقاره معمولا از چوب درخت توت و چوب دسته را از (فوفل) یا (گردو) انتخاب شده است . سیم گیر (محل اتصال سیم ها به كاسه) و شیطانك و خرك نیز معمولا از همین جنس باید باشد . علینقی وزیری موسیقی دان معاصر ، با تغییر قطر سیم ها و پوست و امتداد دسته تار روی نقاره ، سه نوع تار دیگر ابداع نمودند و آن ها را تار (باریتون) تار معمولی ، تار باس و سپران نام نهادند . دامنه صوتی تار دو هنگام و پنج نت است (از do۲ تا sol۴) و در تار جدید سه هنگام و یك نت وسعت دارد.

 


 


نوازندگان تار 

نوازندگان پیشین: آقا حسینقلی، میرزاعبدالله، درویش خان،اسماعیل ساقی،علینقی وزیری، موسی معروفی، یحیی زرین پنجه، علی‌اکبر شهنازی، مرتضی نی‌داوود، عبدالحسین شهنازی، غلامحسین بیگجه‌خانی، لطف‌الله مجد 

نوازدگان حاضر: جلیل شهناز، فرهنگ شریف، هوشنگ ظریف، محمدرضا لطفی، عطا جنگوک، حسین علیزاده، داریوش طلایی، داریوش پیرنیاکان، حمید متبسم، ارشد تهماسبی، کیوان ساکت، مجید درخشانی 

نوازندگان نو ظهور: ایمان وزیری، پیام جهانمانی، مهدی فلاح صفا، بهاره فیاضی 
از سازندگان به نام این ساز در دوران قاجار می‌توان از یحیی اول و یحیی دوم و عباس و جعفر صنعت و بعد از آنها به رمضانعلی شاهرخ و در دوران ما به استاد ابراهیم قنبری مهر و رضا ژاله اشاره کرد.

 

استاد جلیل شهناز

 

 

علی بیات

 


 


مردم شناسی ساز تار

ساز تار یكی از مهم ترین سازهای ردیف دستگاه های موسیقی سنتی ایران بوده و هست. قدمت این ساز به درستی معلوم نیست.

از نوازندگان سرآمد این ساز علی اكبر فراهانی در دوره ناصرالدین شاه قاجار بوده و قدیمی ترین تصویر ساز تار كه بی شباهت به شكل كنونی آن نیست مربوط به وی و آن دوره میباشد و از سازندگان مشهور این ساز در قدیم مرحوم یحیی اصفهانی بوده است كه بیشتر الگوهای تار كنونی از سازهای ساخته شده دست ایشان ، پیروی می كنند و در واقع این ساز راوی به حد كمال رسانده اند.

مرحوم دكتر محمد تقی مسعودیه در كتاب سازهای ایران این چنین به معرفی ساز تار پرداخته است ؛

((بدنه طنین تار از دو قسمت تشكیل می شود كه این دو قسمت نسبت به هم پیوسته اند و بخش تحتانی را كاسه و بخش فوقانی آن را كه به دسته متصل می شود نقاره می نامند و تو رفتگی بین نقاره و كاسه را دهنه كاسه نام گذاشته اند.

روی كاسه و نقاره تار را با پوست بره تودلی می پوشانند.


جنس كاسه و نقاره اغلب از چوب توت است و در انتهای كاسه بخشی جهت اتصال یك سر سیم به ساز وجود دارد به نام سیم گیر ، كه از جنس چوب،صدف،استخوان یا شاخ می باشد كه دارای محل اتصال، برای شش سیم تار است.

روی پوست تار نیزاز محل عبور سیم، یك خرك كه اغلب از جنس شاخ گاو می باشد، گذاشته می شودو سیم های تار از روی آن عبور می كنند.

به انتهای نقاره تار دسته ای به طول تقریبی 46 سانتی مترمتصل می گردد كه جنس آن اغلب از جنس چوب گردو ( به سبب استحكام آن) بوده و روی آن را با استخوان می پوشانند. معمولا 25 پرده نیز روی دسته تار نصب می گردد)).


با این مقدمه و معرفی بسیار مختصر ساز تار ، حال بایستی دید كه شخصی كه عینك مردم شناسی بر چشم گذاشته ، این وسیله را چگونه می نگرد؟


یكی از نگرش هایی كه می توان بر این ساز داشت این است كه تار به كدامین نیاز و ضرورت فرهنگی و هنری جامعه خود پاسخگوست؟


و به بیان دیگر این كه یك هنرمند یا یك گوش جویای هنر این سرزمین به دنبال چه نوایی از این ساز میگردد كه بر فرض هنرمندی دیگر در ژاپن ، فرانسه یا آفریقای جنوبی به دنبال آن نبوده است...

  دیگر اینكه اجزای فیزیكی تشكیل دهنده این ساز ، خود زبان گویایی است كه از ایران و نواحی مختلف آن خبر می دهد. از باغات گردو، درختان توت ، استخوان پای شتر،صدف های دریای خزر و خلیج فارس، پوست بره ، شاخ گاو، موم عسل ، سیم های نازك و ظریف روی ساز كه قبلا از جنس ابریشم بودند و پرده هایی كه روی ساز بسته می شوند كه در قدیم از روده ساخته می شدند و... همه نشانگر این است كه تار از هر ناحیه ای از این سرزمین خوشه ای چیده است.

اما آنچه كه مهم تر از این گفته هاست ، پاسخی است كه به سوال نخست باید داد و آن اینكه صدای این ساز كه به واقع زخمه خوانده می شود ، چون مرحمی بر دل های افگار عرفای ایران بوده و زبانی از آلام و آمال مردمان این سرزمین است و عمیقا با روح و مفهوم هنر ایران زمین عجین شده است ، به طوری كه از حدی خوانی ساربانان و زنگوله شترها گرفته، تا رقص های یك چوبه و شهرآشوب را می توان با زبان این ساز بیان كرد ،و در نهایت شایسته ترین تعریفی كه می توان از این ساز داشت همان بیت زیبا و رسای مولاناست كه :


خشك سیم و خشك چوب و خشك پوست از كجا می آید این آوای دوست


از سوی دیگر ، هماهنگ بودن فیزیكی ساز با بدن نوازنده و هنرمند از یك جهت و داشتن هارمونی صوتی ساز با طبیعت و اجتماع و ریشه های فرهنگ سرزمین وی، ازطرف دیگر حائز اهمیت است.


فرم دسته ساز كه مناسب با اجرای الحان و جای قرار گرفتن دست نوازنده (دستان ها) می باشد و نیز كاسه و نقاره كه در آغوش خنیاگر خوش می آرامد، فضای شور و بزم و از طرفی راز و نیاز را بر وی فراهم می آورد.


از توالی های مشخص موقعیت دست چپ نوازنده (راست دست) روی دسته ساز كه دستان ها را تشكیل می دهد ، دستگاه ها به وجود می آیند و آن خود اساس طبقه بندی نواها و نغمات موسیقی ملی و سنتی ایرانی شده است.


پس یك مردم شناس با دید فرهنگ ، تقاضای روحی – روانی ، اكولوژی طبیعی و هارمونی صوتی و هم چنین با نگاه تكنو لوژیك به شناخت و بررسی ابزار ها و اشیا مختلف می پردازد.

 


 

یک ساز و یک جهان راز

استاد مرتضی خان نی داوود

موسیقی سرزمین ما به هر نام و عنوانی که خوانده شود نامهایی را تا ابدیت تاریخ با خودهمراه خواهد داشت . بزرگ بانوان و بزرگ مردان ساز و صدا، آنانیکه کوله بار این بخش فرهنگ پارسی را نسل به نسل بر دوش کشیده و از گذشتگان به آینده گان سپرده ا ند .

آنچه مسلم است ابر پنجه ای آنچنان را، قدر سازی فراخور است که از زیر دست استاد بزرگی چون جعفر تار ساز که یکی از نام آوران پر آوازه این فن است بیرون آمده است .

قطعاتی جاودانه چون دخترک ژولیده، بند باز، ژیمناستیک موزیکال، حاضر باش و..... دیگر آفریده های استاد وزیری بر روی این ساز ساخته پرداخته و اجرا شده است.وسال ها مونس استاد بوده و همه رمزو راز های این استاد عالیقدر را شاهد وشریک بوده است. این ساز پس از "استاد علینقی وزیری" به دیگر وادی عشق رهسپار شده و مونس "محمد رضا لطفی" که یکی از دیگر نامهای ماندگار موسیقی معاصراین مرز و بوم است گردیده است .

و نه تنها نوازش سر انگشت های این هنرمند توانا را لمس نموده بلکه بارها صدای بزرگ مرد آواز معاصر "محمد رضا شجریان" را همراهی نموده است و شاهد لحظات پر رمز و راز این دو هنرمند پرتوان عرصه موسیقی بوده است.

در مغرب زمین سازهایی ازاین دست که از زیر دست هنرمندان صاحب نام و پر آوازه ای بیرون آمده اند مانند ویولونهای " استرا دیواریوس" دارای منزلتی جهانی می باشند و هر گاه یکی از این سازها در جایی شناخته شود به قیمتی گزاف خریداری وبه موزه های هنری سپرده می شوند . ولی متاسفانه در مملکت ما در جایی که هنرمندان خطه موسیقی آنگونه که شایسته است مورد احترام و عزت قرار نمی گیرند پس تکلیف یک ساز که آفریده هنری بیش نیست روشن است . در حال حاضر ساز مورد بحث ما، تار استاد جعفر تار ساز رهسپار وادی سوم عشق شده است و ندیم و مونس یکی دیگر از چهره های توانمند و خلاق موسیقی معاصر ما "حمید متبسم " است .

حمید متبسم

و در این وادی نیز نه تنها قطعات با شکوه و پر احساسی مانندرقص ناز، رقص آتش، بیداد، پرواز خیال و....بر روی آن ساخته و پرداخته گردیده است، همراهی بزرگ بانوی آواز معاصر "خانم پریسا" و هنرمند فقید "ایرج بسطامی" نیز از کشف و شهود های وادی سوم است . در اینجا لازم به تذکر است که کلیه قطعاتی که از زمان استاد "علینقی وزیری" تا امروز توسط اساتید نامبرده بر روی این ساز ساخته، پرداخته و نواخته شده است از آثار برجسته، تکنیکی و ممتاز موسیقی ایران است که قابل مقایسه با موسیقی کلاسیک جهان می باشد . حال سرنوشت این ساز را تا چند وادی دیگر همراه است، آینده را به انتظار می نشینیم.

 


 

معرفی ساز تار بدون کاسه

 ساز کرشمه و ساز ساغر در ابداع استاد شجریان

استاد شجريان: در ساز سازي 80 درصد به نتيجه رسيده‌ام

استاد شجريان با اشاره به اهداف خود در ساخت سازهاي مختلف بيان داشت: ما در طول ساليان دراز سازهاي سنتي داشته‌ايم كه در ساختار آنها هيچ تغييري نداده‌ايم كه خود باعث شده اركسترهاي ما تنها يك صدا داشته باشند. اما به عقيده من ما نياز داريم رنگ‌هاي زيادي را وارد اركستر نماييم. 

ایشان ادامه دادند: از آنجايي كه بخش بم اركسترهاي ما هميشه دچار مشكل هستند و من بيش از هر كس ديگري اين نياز را احساس كرده‌ام از سالها پيش به فكر ساخت سازهايي بوده‌ام كه پاسخگوي اين نياز باشند. 
اين خواننده بيان داشت: به دنبال برطرف كردن اين نقطه ضعف و با مطالعه‌اي كه سال‌هاي زياد در سازهاي ايراني و خارجي داشته‌ام و با جستجو در سازفروشي‌هاي مختلف دنيا ،تحقيقاتم را آغاز و در اين دو- سه سال شروع به ساخت سازهايي براي اركستر كرده‌ام كه خوشبختانه هم اكنون 80 درصد به نتيجه رسيده‌ام. 
استاد آواز ايران در ادامه با تشويق سازسازان براي ساخت سازهاي متفاوت گفت: من ساخت ساز را شروع كرده‌ام تا سازسازان نيز تشويق شوند كه با حفظ اصالت‌هاي خود، سنت‌هاي خود را بشكنند چرا كه به عقيده من بايد اصالت‌ها را حفظ و سنت‌ها را زير پا گذاشت تا در هر زمينه‌اي بتوانيم ابداعات جديدي انجام دهيم. 
ایشان افزودند: غرب هميشه به عنوان يك ميراث فرهنگي به ما نگاه كرده اما ما نمي‌خواهيم اين كار را ادامه دهيم. البته آن چيزي كه به ما رسيده را حفظ مي‌كنيم اما براي حال و آينده هم بايد چيزهاي جديدي داشته باشيم و مطابق با جامعه خود و ديگر جوامع رشد كنيم.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

بگذار تا مقابل روی تو بــــــگذريم دزديده در شمايل خوب تو بنگريم شوق است در جدايی و جوراست در نظر هــم جـور به که طـاقت شـوقت نــــياوريم ----------------------------------------------- نام : علـی نام خانوادگی: بیـات ساز مورد علاقه : تـار آواز مورد علاقه :ابوعطا ----------------------------------------------- یاری انـدر کس نمی بـینم یـاران را چه شد؟ دوستی کی آخر آمد؟ دوستداران را چه شد؟ آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست؟ خون چکید از شـاخ گل، ابـر بـهاران را چه شد؟ کـس نـمی گویـد کـه یـاری داشـت حـق دوسـتی حق شناسان را چه حال افتاد، یاران را چه شد؟ لعـلی از کـان مـروت بـرنـیامد، سـال هـاست تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟ شهر یاران بود و خـاک مـهربانان این دیـار مهربانی کی سر آمد؟ شهریاران را چه شد؟ گوی توفـیق و کـرامت در مـیان افـکـنـده¬اند کس به مـیدان در نیامد، سواران را چه شد؟ صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست عـندلیـبان را چه پـیـش آمـد؟ هَـزاران را چه شـد؟ زهره سازی خوش نمی سازد، مگر عودش بسوخت؟ کــس نـدارد ذوق مــستـی، مـیگـسـاران را چـه شــد؟ حافـظ! اسرار الـهی کـس نـمی دانــد خــمــوش از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد؟
امکانات وب
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 113
بازدید دیروز : 66
بازدید هفته : 113
بازدید ماه : 604
بازدید کل : 38189
تعداد مطالب : 187
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ

پایگاه مرکزی اطلاع رسانی گروه انسانهای سبزGPG
Alan Quasha Quadrant
Alan Quasha


Alan Quasha Quadrant
Alan Quasha
دریافت کد لوگو